امام حسین (ع) در همه حال میگفتند راضیم به رضاک، زیر سم اسب هم گفت راضیم به رضاک.
امام خمینی تو هواپیما لحظه برگشت به ایران ازش پرسیدند چه احساسی دارد گفت هیچی جمهوری اسلامی تشکیل دادیم الحمدالله، هواپیما هم سرنگون بشه الحمدلله، این رضایت خیلی مهمه اما الان این چنین نیست در دانشگاهها آبسردکن خراب میشه یا غذا بد شیشهها را میشکنن سروصدا راه می اندازن که فلانی اعدام باید گردد فلانی آزاد باید گردد این مقام رضا نیست.
مقام رضا یعنی از همه راضی بودن از خدا راضی بودن نه اینکه عیبها را نبینیم باید ببینیم و تذکر هم بدهیم اما درست بگیم.
یک خاطره تلخ تقریبا سی سال پیش توی صحن آزادی برای من پیش آمد امروز فهمیدم چرا اون اتفاق افتاد سر ظهر بود تازه داماد شده بودم ماه عسلم بود با خانواده آمدیم اینجا قرار بود اخوی ما برای من پول بفرسته هیچ پولی نداشتم بالاخره پول نیامد و یک روز خانواده گفتن برو نان بگیر من هیچ پولی نداشتم قیمت نون یک تومن بود گفتم برم اگر نانوا قبولم نداشت و نون نداد خراب میشم چه کار کنم رفتم خانه سجاده مخملی داشتیم گفتم برم بفروشم پولشو نون بخرم.
یک روز آیت الله مکارم به من گفتند به طلبه ها چی بگم گفتم بیپولی کشیدند خیلی سخته در مورد بیپولی حرف بزنید.
بالاخره سجاده زیر عبا کردم که برم بفروشم خانواده گفتن کجا میبری گفتم میزارم تاقچه به خودم گفتم میرم تو حرم برای اون هایی که سواد ندارند زیارتنامه بخونم پول بگیرم اما به هر کس گفتم گفت نمی خواد یک تسبیح چوبی داشتم گفتم این رو میفروشم با پولش نون میخرم یکی قبول کرد آخر اما به دو ریال گفتم یک تومن گفت نه دو ریال.
همان وسط صحن آزادی ایستادم گفتم یا امام رضا (ع) مگر جدتون نفرمودند به فقرا کمک میکنند و پول میدن من همین جا می ایستم که کسی به من پول بده یه نیم ساعتیی گذشت اما کسی پول نداد گفتم یا امام رضا (ع) گفتم اگر قرار پولی برسه زودتر نانواییها میبندند یک دفعه یکی از دوستانم که الان از علماست من رو دید گفت چند وقت پیش که دنبال کار میگشتی الان پولی دست ما آمده توی یک پیکی که کار میکنیم تا دیدمت گفتم اضافهاش را بدم به تو بعد تهران ازت میگیرم.
اون تلخی اینجا خودشو نشون داد همه اینها از امام رئوف است این را باید قدر دونست.
یک شب نیمه شعبان بود مدینه بودم یک هتلی بود که همکف آن مغازه بود روش هم یک غذاخوری ما رفتیم طبقه دوم که غذا بخوریم با خودم گفتم شب نیمه شعبان هستش نمیخوای یک کاری بکنی برو چند تا لباس و خودکار و هدیه بخر به آشپزها هدیه بده بالاخره یک کاری بکن خوب که تصمیم گرفتم دیدم پول ها تموم شده و یادم نبود حالم گرفته شد.
زمان شاه هم توی یک سفر قبای نو پوشیده بودم پول از غبای کهنه برنداشته بودم یک دفعه راننده اتوبوس آمد و گفت مسافرها کرایههاشون را آماده کنن بیام بگیرم یک دفعه یادم افتاد که از قبای کهنه برنداشتم گفتم آقا جان نگه دار من پولهام توی قبای کهنهام جا مونده باید برگردم.
گفت: حاج آقا مهمون ما گفتم تا برسیم تهران خرجم بیشتره یه پولی هم اونجا بده یک پولی هم گرفتم و بعد پس دادم روحانی خوب چیزیه.
فیلم مارمولک رو که نشون دادن گفتم فیلم خوبیه وقتی رفتم قم ۳۰۰ تا روحانی ریختن سرم که چرا این حرف رو زدی گفتم مارمولک که خوبه یک حیوان کوچک جسه است حضرت یونس تو دهن نهنگ که رفت نهنگ پسش اورد روحانی اینطوریه.
بالاخره مدینه شب نیمه شعبان یادم آمد که پولهام تمام شده و حالم خیلی گرفته شد مشغول غذا که شدم ده یا ۲۰ دقیقه بیشتر نگذشته بود که یک نفر آمد کنار من نشست اون همه جا بود اومد کنار من نشست گفت حاج آقا اگر آشپزها اومدن ازتون تشکر کنن شما بهشون بگید قابل نداره گفتم تشکر چی گفتم من به نیت شما برای آشپزها عیدی دادم گفتم اگر آمدند برای تشکر نگید چه عیدی کی داده اون وقت میگن من دروغگوام تعدادی زیرپوش و خودکار و وسایل اینچنینی هدیه دادم به آشپزها به نیت شما دادم بهشون.
یک لحظه گفتم یا حجت ابن الحسن من قدم از قدم برنداشتم لب تکون ندادم یک لحظه نیتی کردم دیدم نشد اصلا این بنده خدا کیه ننه اش کیه باباش کیه چرا همون چیزی که من میخواستم رو خریده چرا به آشپزها به کسی دیگه ای نداده چطور به این سرعت چرا به نیت من به نیت کسی دیگهای نداده اینها هم شیرین شیرین.
دیروز از بیت مقام معظم رهبری آمدند ستاد نماز گفتند از رهبری خاطرهای هم دارید گفتم بله سی چهل سال پیش اگر طلبهها ده سال درس می خوندن از سطح وارد خارج میشدند ما تقریبا یه ده سال که توی سطح بودیم از ۱۵ سالگی بود تا ۲۵ سالگی الان حدود ۷۰ سالمه این خاطره تقریبا برای ۴۵ سال پیشه.
گفتم چرا آخوندی بشم فقیه، مفسر، عارف، موخر، حدیثشناس، تاریخ شناس، خطیب، امام جمعه، دفتر طلاق و ازدواج آخر گفتم آخوند اطفال مثل پزشک اطفال خوب الگو دیدم کسی نیست اصلا چرا دیگران الگوی ما بشن من الگوی دیگران میشم مگر در قرآن نگفتن وجعلالله للمتقین امام یعنی تو الگوی دیگران باش یعنی من امام متقیان باشم.
از کجا شروع کنم بانی نداریم تو همین شهر شروع کردیم تخت سیاه نداشتیم با مقوا گچ نداشتیم با زغال تخته پاک نداشتیم با جورابهامون جمهوری اسلامی نخ نداشت نخها را قیچی کرد زمان شاه میگفتند دانشجو باید ۲۰ ساله باشه دانشجویی ۱۳ ساله هم الان داریم یک مشت قوانین زمان شاه را قیچی کردیم حیف که از پا افتادهام اگر یک رهبر پیدا بشه که این خطهای ازدواج را بشکنه خیلی خوب میشه میگن لیسانست تموم نشده ازدواج نکن عقد کن و درستون روهم بخونید میگن تا دختر اول نرفته دختر دوم نباید ازدواج کنه کی گفته شاید دختر دوم نیازش بیشتر باشه صف مستراح هم که نوبتی نیست که حتما پشت سر هم برید داخل شاید نفر سوم اسهال باشه باید زودتر بره داخل.
البته نخواستم به ازدواج توهین کنم اما در مثال مناقشه نیست نماز فرد ازدواج کرده هفتاد برابر ثواب داره نکنه باز دوتا زن بگیرید.
بالاخره گفتیم چه آخوندی بشیم اطفال الگو خودت مکانش کجا خونه خودت شاگردا از کوچه ۷ بچه پیدا کردیم از ۱۳ ساله تا ۲۰ سال با همین ها شروع کردیم آخر ماه رمضون یک ماه کاملا جلسه گذاشته بودیم بچه گفتن ایکاش تموم نمیشد من گفتم شما شاگردهاشو جور کنید من باز هم میآم چهارسال توی کاشون برای بچهها جلسه گذاشتم بعد از اون یک روز اومدم مشهد گفتم یا امام رضا (ع) شدم آخوند اطفال همه هزینههاش هم از خودم رایگان به معنای واقعی حالا اومدیم مشهد و من هیچ کس رو نمیشناسم اگه بشه یک جلسه با بچههای مشهد تو حرم برام فراهم کنی که یک چندوقتی هم اینجا بمونم خیلی خوب میشه وگرنه یک زیارت آل یاسین می خونم دو سه روزی میمونم و میرم که یه آقای موسوی نامی که دبیر تعلیمات دینی بود آمد گفت آقای قرائتی اینجا یک سمیناری است برای دبیران تعلیمات دینی من هم از اصفهان آمدم شما بیاید بریم تو این سمینار شرکت کنیم گفتم من که دبیر نیستم گفت بیا بریم ببینیم چی میشه نزدیک فلکه آب یک ماشینی وایستاد داخلش یک روحانی پشت فرمون بود گفت ایشون؟ گفت آقای قرائتیاند گفت شناختم که توی کاشون با تخته سیاه درس میدن خود روحانی پشت فرمون شهید باهنر بود.
بالاخره وارد یک ساختمان شدیم ساختمان خیلی بزرگی بود همه جمع بودن شهید بهشتی، آیت الله رفسنجانی، مقام معظم رهبری گفتم دبیر این جلسه کیه گفتن آقای بهشتی رفتم پیش ایشان گفتم اگر اجازه بدید چند دقیقهای من تو این جلسه صحبت کنم گفتند در مورد چی گفتم کاری کردم که دیگران هم در جریانش قرار بگیرند خدا رحمت کند آقای بهشتی را پنج دقیقه بهم وقت داد توی همون پنج دقیقه من یک تکه شیرین گفتم که اینها دو سه بار برام دست زدن دکتر صادقی که جزو شهدای ۷۲ تن دولت شدند گفتن نیم ساعت من هم مال ایشون پنج دقیقه من شد ۳۵ دقیقه تو این مدت من معرکه گرفتم اونقدر که صندلی شهید مطهری از شدت خنده از پشت افتاد آقای خامنهای بعد از جلسه گفتند آقا من سخنرانیم به آقای قرائتی، من سخنرانیم از سمت شاه تعطیل شده شما بیا به جای ما صحبت کن گفتم در مسجد محله ما جوانهای خوبی هستند که من نمیتوانم به خاطر تعطیل شدن سخنرانیام برایشان صحبت کنم من و آقای خامنهای به همراه ایشان به خانهشان رفتیم البته آقا گفتند بهتر است یک حمام هم بروید و بعد به مسجد برویم.
امام رضا (ع) این چنین است من ازش یک جلسه ازش توی حرم خواستم اون منو به همراه آقای موسوی کنار شهید باهنر فرستاد به یک سمینار مهم پنج دقیقه من شد ۳۵ دقیقه و بعد به عنوان سخنران در مسجد محله امام خامنهای نیز حاضر شدم.
ما سه دهه صحبت کردیم دهه اول میگفتند صلعلی محمد یار خمینی آمد کسی پول نمیداد دهه دوم فقط قاب میدادند اینقدر که الان چقدر قاب دارم دهه سوم پول آمد الان خوب پول میدن البته گاهی میدن و گاهی هم نمیدن جوانها شما یک سرمایه هستید در همین جوانی یک قراردادهایی با امام رضا (ع) ببندید جوان مشهدی فرق دارد با جوان مراغه اینجا هم کتابخانه دارید هم امام رضا (ع)، را کاری کنید که اطلاعاتتان بیشتر شود.
آقای رجایی جایی به من گفتند قرائتی با کدام عین است باید درست بگید همه چیز را، اللهم صل علی محمد را اگر بگید اللهم سل علی محمد یعنی لعنت بر محمد آل محمد شما باید چند کار کنید یکی اینکه ده دقیقه نمازتون را درست بخونید امروز اگر غلط بخونید فردا بهتون میخندند بچههای الان خیلی فهمیده اند یک روز نوه من به من گفت ملاصدرا یعنی چی؟ گفتم اسم یک دانشمند گفت نه خیر ملا یعنی عالم صدرا یعنی صبر دارد تلاش میکنه صد راه پیدا میکنه مطمئنم خود ملاصدرا از این معنی خبر نداره.
نمازتون رو با ساعت هماهنگ کنید کل نماز ۱۷ کلمه با قرائت داره بقیهاش یا مستحبه یا تکراری کلمه ح را سفت بگید ع را داخل حلق بگید یکی یکی اسرار نماز را بگیرید و بخوانید خب فیلم نبینید میگید مگه میشه بله محسن قرائتی از اول عمر تا الان فیلم ندیده مگر برنامههای ۱۰ الی ۲۰ دقیقهای، موسیقی گوش ندید میگن آقا مجوز ارشاد داره مگه هرچی رو که وزارت ارشاد مجوز داد میشه گوش داد.
یک آقایی یه سید زیبا آمد بوسیدش گفتم حیا کن گفت بوسیدن سید ثواب داره یک سید کچل آمد گفتم پس این را هم بوس کن گفتم همه ثوابها رو من بکنم شطرنج بازی نکنید میگن فکر رو زیاد میکنه برو کتابخانه این طور نیست که میگن هرچی که فکر رو زیاد کن اثری هم از خودش به جا میگذار اثر شطرنج کجاست؟
شنا خوبه تیراندازی خوبه ورزش خوبه اما تماشاش عمر رو تلف میکنه زود ازدواج کنید تا خواستگار آمد بپذیرد مگر عیبی داشته باشه دختر میگه حالا وایستم بعدی که اومد شاید بهتر بود آمدیم دیگر نیامد حدیث داریم اولین خواستگار اگر عیب نداره بپذیرید.
در ازدواج عجله کنید لازم نیست حتما بچه دار بشید عقد در خانه پدر و مادر خودتان بمانید اما همسر داشته باشید.
یک جوانی گفت شما به حق خیلی لطف کردید منو بغل کرد لابد میری جلسه ما تو جلسهها از حرفها ما به جایی رسیده گفتم چطور گفت پدر زنم اجازه نمیده من برم خونشون میگه دخترای دیگه توی خونه هستن با دیدن شما به گناه میافتن اما مومنه و جلسههای شما رو هم خیلی دوست داره من میرم دنبال خانم میگم میخوام ببرمش جلسه قرائتی اون هم اجازه میده بعد سوار موتور میشیم با هم میریم راه رفتن.
به هم سطح شدن با هم فکر نکنید اگر اینجوری باشه هیچ مرجعی زن نمیگیره تا زنم مرجع نباشه ازدواج نمیکنم زن مرجع هم که وجود نداره به نماز دقت کنید و اونو جدی بگیرید بچه چی میخواد وقتی به دنیا میاد بدنش به قند، فسفر، کلسیم و… نیاز داره خدا یک شیر گذاشته تو سینه مادر که تا شیرو خورد همه این نیازها در او جاسازی شده و برطرف میشه نماز شیر ماست همه کمالات ما در اون هست.
عدالت؛ امام نماز باید عادل باشه نه صفوف نماز باید مرتب باشه حضور در صحنه؛ همه در صحنه نماز هستند آزادی؛ یک رکعت اقتدا کردی رکعت بعد را هم میشه فرادا خوند نشاط؛ با آب سرد ثواب وضو سیبرابر است.
بهداشت مسواک در نماز ثوابش را ۷۰ برابر میکنه یاد شهدا مهر کربلا بهترین وقت خونرسانی به مغز حالت سجده این را تازه پزشکها فهمیدن.
آب هست در نماز وضو غسل خاک هست سجده تیمم خورشید هست وقت طلوع و غروب ماه است اول ماه آخر ماه وسط ماه ستاره هست نشان قبله احترام هست افراد میانسال و با تقوا بایدصف جلو بایستند اطاعت است قبل از آقا نباید حرکتی انجام بدید کتابهای پیوندهای نماز من رو بخونید حدود ۳۰۰ نکته در مورد نماز در اون نوشتم.
امام رضا (ع) داشتن مطلبی مینوشتن صدا اذان آمد بلند شدن و رفتن آماده نماز بشن اسم صاعبین در قرآن آمده به اونا صبعی میگن فرقههایی بودن که اخلاقهای خاصی داشتند با حضرت یحیی هم ارتباط داشتند قدیم زیاد بودن رهبر اونها با امام رضا (ع) مباحثهای کرد در یک لحظه گفت الان قلبم نرم شد حق با شماست.
تا به اینجا رسیدن صدا اذان بلند شد آقا امام رضا (ع) بلند شدن برای نماز یارانشان گفتن این رهبر یک فرقه بزرگ است به حرف هیچ کس هم گوش نمیداده الان که قبول کرده حرفهای شما رو بهتر است ده دقیقه بنشینید نماز دیر نمیشود امام رضا (ع) گفتند نماز؛ مهمترین جلسات تاریخ را برای نماز ترک کردند. امام رضا (ع) با نوکرشان غذا میخوردن الان رفتار رضوی در ما نیست به دانشجو میگی چرا به استاد سلام نکردی این ترم باهاش ندارم این خیلی زشت است.
البته استاد هم رفتاری میکنه که دانشجو این رو بگه یک بار قاطی دانشجوها رفتم وضوخانه دستشوییها شلوغ بود دو سه تا دستشویی خلوت بود کسی نمیرفت گفتند شما برید اونجا گفتم چرا شما نمیآیید گفتند این دستشویی اساتیده مگر ادرار استاد با دانشجو فرق داره ما مشکلمان اقرا نیست بسم ربه است قرآن گفته اقرا بسم ربه الان تحصیل هست معرفت نیست علم بیایمان خطرناکتر است. به نماز برسید خدایا به آبروی امام رضا (ع) قویترین عیدی ما این باشد که به نماز توجه کنیم.
نظرات شما عزیزان:
|